راهاندازی کسب و کار پوشاک
کسب و کار پوشاک، طیف وسیعی از کسب و کارها را شامل میشود. در چند سال اخیر در ایران داشتن یک کسب و کار پوشاک به شدت فراگیر شده است. یکی از دلایل آن این است که تصور میشود، کار کردن در این صنعت ساده، اما پر سود است. در حالی که چنین تصوری درست نیست. کسب و کار پوشاکی که از ابتدا با فکر و تخصص برنامهریزی نشده باشد، عمر چندانی نیز نخواهد داشت.
در این مطلب، به مواردی که باید قبل از راهاندازی یک کسب و کار پوشاک به آنها دقت کنید، میپردازیم.
7 نکته برای راه اندازی یک کسب و کار پوشاک
اگر دقت کرده باشید، در چند سال اخیر در ایران داشتن یک کسبوکار پوشاک به شدت فراگیر شده است. یکی از دلایل آن این است که تصور میشود، کار کردن در این صنعت ساده، اما پر سود است. در حالی که چنین تصوری درست نیست. کسبوکار پوشاکی که از ابتدا با فکر و تخصص برنامهریزی نشده باشد، عمر چندانی نیز نخواهد داشت.
در این مطلب، به مواردی که باید قبل از راهاندازی یک کسبوکار پوشاک به آنها دقت کنید، میپردازیم.
1- آگاهی از بازار موجود و کمبودهای آن
اولین و مهمترین قدم برای راهاندازی یک کسبوکار، آگاهی از آن صنعت و رقبای موجود است. مثلا گاهی وجود نداشتن یک گروه لباسی خاص در بازار، الزاما به معنی یک جای خالی مناسب برای ایجاد یک برند جدید نیست. باید توجه شود چرا این گروه وجود ندارد؟ آیا تقاضای کافی برای تولید وجود ندارد؟ آیا مواد اولیه موردنیاز برای این سبک از پوشاک با قیمت مناسب برای تولید، موجود نیست؟ و موارد دیگری که ممکن است ورود به آن بخش بازار را غیرممکن کرده باشد.
برای اینکه متوجه تمام قدمهای لازم برای ایجاد یک کسبوکار پوشاک بشویم، تخصص در زمینه طراحیلباس ضروری است، اما کافی نیست. آشنایی با دنیای کسبوکار، مارکتینگ، برندینگ، مشکلات و نکات مهم تولید و.. از مواردی هستند که بدون داشتن اطلاعات کافی در مورد آنها، احتمال موفقیت کسبوکار جدید، بسیار کم میشود.
2- سیستم مد
به این موضوع دقت کنید که حوزه پوشاک در ایران همچنان نوپا است. همچنین به طور کلی در دنیا، رشتهای است که کار گروهی در آن نقش پررنگی دارد. میتوان گفت صنعت مد، مانند یک سیستم است. هر بخش برای آنکه کارکرد صحیحی داشته باشد، به بخشهای دیگری نیاز دارد. یک سیستم آشنا برای ما را میتوان بدن انسان در نظر گرفت. قلب، مغز، ریه و هر عضو بدن، برای کارکردن به دیگری نیاز دارد و هر عضو بخشی از کار کلی را انجام میدهد و همه در کنار هم، یک سیستم کارآمد ایجاد میکنند. اگر هر عضو کوچکترین مشکلی داشته باشد، کارکرد نهایی، بهرهوری خیلی کمتری دارد و حتی ممکن است کاملا از کار بیوفتد.
تخصصهای مختلفی که برای راهاندازی یک کسبوکار نیاز است را معمولا یک نفر به تنهایی نمیتواند داشته باشد. به همین دلیل بهتر است کار خود را با جمعآوری یک تیم متخصص شروع کنید.
3- نیازسنجی بازار، مرحله تعیینکننده
همانطور که اشاره شد، وجود یا عدم وجود گروههای لباسی در بازار نشانه کافی برای شناخت بازار نیست. تحقیق و شناخت مخاطب مرحله بسیار مهمی است. انتخاب گروه مخاطب، بخشی از کار است که معمولا به آن توجه نمیشود و تلاش میشود برای بیشترین گروه ممکن تولید شود. اما این کار درست نیست.
انتخاب گروه مخاطب مشخص و با اندازه معقول، در واقع برای هر دو طرف منفعت بیشتری دارد. برای تولیدکننده، تمرکز روی یک بخش کوچکتر، بسیار سادهتر از این است که برای اقشار مختلف تولید کند. در عین حال وقتی مخاطب هدف مشخص است، رنج قیمت، سبک لباسها، پارچه و بقیه مواداولیه لازم نیز واضح است. در نتیجه میتوان وقت بیشتری را برای بهبود طراحی و کاربرد و تجربه مشتریها گذاشت که برای هر دو طرف مفیدتر است.
4- نوشتن طرح کسبوکار و استراتژی
پس از شناخت بهتر بازار و جمع کردن تیم موردنیاز، وقت آن میرسد که تمامی مراحل کار را بررسی کرده و برای آن برنامهریزی کنید. هنگام نوشتن طرح کسبوکار، بخشهای مختلف که شاید از چشمتان دور مانده باشد را نیز بررسی میکنید. پیشنهاد میشود در این مرحله، از متخصص این کار کمک بگیرید. زیرا این بخش مانند یک نقشه گنج، قرار است مسیر شما را نشان بدهد. اگر از ابتدا درست و اصولی تدوین نشده باشد، مشکلات زیادی به وجود خواهد آورد.
از مهمترین مطالبی که در هنگام نوشتن طرح کسبوکار به آن توجه میشود، این سه مورد است:
- کسبوکار شما چه ارزشی ارائه میکند؟ چه مشکلی را برطرف میکند؟
- مخاطب هدف شما چه کسانی هستند و چگونه قرار است با خدمات یا محصولات شما آشنا شوند؟
- هزینههای کسبوکار شما چیست و چگونه قرار است به درآمد و در نهایت سود برسید؟
بررسی تمامی موارد بالا باید با جزییات کامل و آگاهی انجام شود.
به عنوان مثال در بخش هزینهها، از بیشترین هزینه مانند اجاره یا خرید محل تولید، ماشینآلات، حقوق پرسنل و.. تا کوچکترین بخشها مانند نخ برای دوخت، سوزن، اصطکاک ماشینآلات و… باید حساب شده باشد و تا جای ممکن چیزی دور از چشم نمانده باشد.
5- داشتن ماموریت و چشمانداز
با توجه به تنوع بالای محصولات موجود در بازار، مخاطب آگاه امروزی صرفا به دنبال کیفیت یا قیمت نیست. در واقع خرید کالا از یک عمل برای رفع نیاز، به یک تجربه تبدیل شده است.
این تجربه میتواند در نحوه ارائه و خرید باشد یا در هسته اصلی کسبوکار. شاید برای شما هم پیشآمده باشد که هنگام بررسی برندهای مختلف، برندی که پشت به وجود آمدن آن، داستانی داشته، بیشتر از بقیه برندها به دلتان نشسته باشد.
در دنیای امروز، داستان پشت به وجود آمدن کسبوکارها و تجربهای که برای مشتری فراهم میکنند، از اساسیترین مسائل مانند کیفیت یا نوع محصول نیز، مهمتر میشود.
در هنگام نوشتن طرح کسبوکار، این داستان یا دلیل به وجود آمدن را میتوان در قالب ماموریت نوشت.
بیانیه ماموریت یک کسبوکار، بیان میکند که هدف از به وجود آمدن این کسبکار چیست و چه هدفی را دنبال میکند، چه نیازی را برطرف میکند و چگونه این کار را انجام خواهد داد.
اما بیانیه چشمانداز به معنای ایدهآلی است که این کسبوکار در آینده میخواهد به آن برسد. معمولا در این چشمانداز هدفهای انساندوستانه یا توسعه برند نیز بیان میشود. داشتن چشمانداز بزرگ برای کسبوکار پوشاک اصلا چیز بدی نیست. اما به شرط آنکه بیش از حد رویایی و غیرواقعبینانه نباشد و برای رسیدن به آن، برنامهریزی شود.
6- برندسازی و ساختن هویت برند
از مواردی که هنوز در ایران به آن توجه نمیشود، ساختن یک هویت برای کسبوکار پوشاک (یا در واقع هر کسبوکار دیگری) است. تمامی مواردی که در بالا بیان شد، در ساخت برند نهایی تاثیر دارد.
به عنوان مثال مخاطب هدف و نوع تولید، مشخص میکند که رنج قیمت محصولات یا خدمات این کسبوکار چگونه باشد و این تعیین میکند که این محصولات یا خدمات در چه مکانی ارائه شود.
تمامی عوامل بصری یک برند، مانند لوگو، رنگها، رسانه دیجیتال مانند سایت یا پیج، فونت استفاده شده، لحن برند، بستهبندی، لیبل و… باید با هویت برند هارمونی داشته باشد.
مثلا یک برند کاملا کلاسیک که گروه مخاطب آن مدیران رده بالای سازمانها هستند، نمیتواند یک پیج اینستاگرام با تصاویر فانتزی و لحن خودمانی داشته باشد. زیرا نه تنها تصاویر و لحن متناسب با مخاطب نیست و با او ارتباط برقرار نمیکند، بلکه محل ارائه این محتوا نیز، نامناسب است. زیرا اینستاگرام شبکهاجتماعی پر کاربردی برای این قشر نیست. پس چنین محتوایی نه تنها کارآمد نخواهد بود، که حتی به تصویر برند آسیب میزند.
7- تامین مواد اولیه، عاملی مهم و تاثیرگذار
پس از اینکه مخاطب هدف مشخص میشود و هویت برند نیز تنظیم میشود، واضح خواهدبود که باید دنبال چه مواد اولیهای، با چه کیفیت و چه رنج قیمتی باشیم. شاید بتوان گفت از چالشبرانگیزترین قسمتهای کار نیز همین است. از مشکلات اساسی هنگام تولید نیز غیر از نوسان کیفیت و قیمت مواد اولیه، این است که ادامه همان مدل از پارچه یا هر مواد اولیه دیگری ممکن است دوباره پیدا نشود. این از چالشهایی است که هنگام تولید با تکرار زیاد، باید به آن توجه شود و تلاش شود برای آن چارهای اندیشیده شود.
برای کسبوکارهای کوچکتر که از هر مدل تعداد محدودی تولید میکنند، این مشکل کمتر پیش میآید. اما مشکل این نوع کسبوکار میتواند این باشد که گاهی تولیدکننده، حداقلی برای سفارش تعیین میکند و اگر از مقدار موردنیاز این برند خیلی بیشتر باشد، به ناچار انتخابهای کمتری خواهد داشت. در این مورد گاهی با استفاده از فنون مذاکره میتوان مشکل را برطرف کرد.
با توجه به موارد ذکر شده، بررسی اینکه مواد اولیه از کجا با معقولترین و متناسبترین کیفیت و قیمت تهیه شود نیز مهم است. پس هنگام انتخاب تیم، این مورد را نیز باید در نظر بگیرید که فرد مناسبی برای این بخش انتخاب شود.
نتیجهگیری
مواردی که در این مطلب بیان شد، تنها بخشی از موارد مهمی است که قبل از ایجاد یک کسبوکار پوشاک باید به آن دقت کرد. اگر بخواهیم کسبوکار پایداری داشته باشیم و کمکم آن را توسعه بدهیم، لازم است از ابتدا برنامهریزی درستی داشته باشیم. با کمک افراد متخصصی که برای تیم خود انتخاب میکنیم، میتوانیم جلوی ضررهای بزرگ را بگیریم و آهسته و پیوسته پیشرفت کنیم.
منبع:
Leave a Reply
Want to join the discussion?Feel free to contribute!