اهمیت پرسونال برندینگ در چیست؟

ایجاد یک پرسونال برندینگ موفق یکی از موثرترین راه‌ها برای شناخته شدن و معرفی میزان مهارت خود یا مجموعه‌تان در دنیای شلوغ و پرهیاهوی امروز است. جالب است بدانید کلمه “برندینگ” میتواند گاهی در زمینه کسب و کار، بار معنایی منفی به دنبال داشته باشد.این در حالی‌ست که استفاده از اصول و استراتژی‌های صحیح پرسونال برندینگ به شما کمک می کند تا یک هویت منحصر به فرد برای کسب و کار خود ایجاد کنید و به این طریق از رقبای خود متمایز شوید.

Read more

اگر فکر می‌کنید که مارکتینگ تنها بیلبورد و تبلیغات است، سخت در اشتباهید. مارکتینگ هر گونه استراتژی است که شرکت‌ها برای معرفی محصولات یا خدمات به بازار هدف خود از آن استفاده می‌کنند. استراتژی‌های مختلفی وجود دارد که می‌توانید برای انتقال پیام از آنها بهره ببرید.

در این مطلب ابتدا به این خواهیم پرداخت که مارکتینگ چیست و 10 روش رایج مارکتینگ و فعالیت‌هایی که هر یک از آنها صورت می‌دهند را بررسی خواهیم کرد.

همانطور که گفتیم انواع گسترده‌ای از استراتژی‌ها وجود دارند که تیم‌های مارکتینگ از آن‌ها برای انتقال مزایای محصول یا خدمات خود به مشتریان استفاده می‌کنند. اما بهترین استراتژی کدام است؟

مارکتینگ یا بازاریابی چیست؟

انجمن مارکتینگ آمریکا این مفهوم را به عنوان “فعالیت مجموعه ای از موسسات و فرآیندهایی برای ایجاد، برقراری ارتباط، ارائه و تبادل پیشنهادهایی که برای مشتریان، مصرف‌کنندگان، شرکا و جامعه به طور کلی دارای ارزش هستند” توصیف می‌کند.

از آنجایی که این تعریف بسیار گسترده است، می‌توان گفت گسترش فناوری، همواره فضای زیادی را برای رشد دنیای مارکتینگ فراهم می‌کند. همانطور که نیازهای ما تغییر می‌کند و توسعه می یابد، استراتژی‌های مارکتینگ موجود مورد استفاده شرکت‌ها نیز دستخوش تغییر می‌شوند.

مارکتینگ چیزی فراتر از تبلیغاتی است که در رادیو می‌شنوید یا بیلبوردهایی که در خیابان می بینید. مارکتینگ درواقع راهی است که شرکت‌ها به واسطه‌ی آن با مخاطبان خود ارتباط برقرار کند و برند خود را بسازد. تعجبی ندارد که استراتژی‌های مارکتینگ یک شرکت با نیازهای مخاطبان و تغییرات بازار، تغییر کرده و به روز شود.

موثرترین استراتژی‌های مارکتینگ آن‌هایی هستند که بر اساس تحقیقات دقیق بر منابع و مخاطب هدف شکل می‌گیرند.

در اینجا به چند نمونه رایج آن خواهیم پرداخت.

 

10 نوع رایج مارکتینگ سنتی

مارکتینگ سنتی شامل استراتژی‌هایی است که از زمان تولد این مفهوم در دهه 1800 استفاده شده است. این استراتژی‌ها بسیار آشکار و هدفمند هستند.

 

1- برون گرا

هنگامی که یک استراتژی مارکتینگ “برون‌ گرا” نامیده می‌شود، بر نحوه ارسال پیام متمرکز است. مارکتینگ برون گرا زمانی اتفاق می افتد که یک شرکت پیام خود را از طریق تبلیغات با مخاطبان به اشتراک می‌گذارد. همه ما موقع رانندگی متوجه بیلبوردهایی که در بزرگراه ‌ها نصب می‌شوند، شده‌ایم. این بیلبوردها مثال خوبی از مارکتینگ برون گرا هستند.

با این که این نوع مارکتینگ بسیار مورد توجه شرکت‌ها قرار دارد اما اشکالاتی در آن وجود دارد. یکی از بزرگترین مشکلات این استراتژی مارکتینگ، دشواری اندازه‌گیری اثربخشی و نتیجه آن می‌باشد.

2- شخصی سازی شده

مارکتینگ شخصی سازی شده، استراتژی است که در آن شرکت از اطلاعات مشتریان برای ایجاد یک تجربه شخصی برای خود آن‌ها استفاده می کند. استراتژی مارکتینگی شخصی سازی شده در یک تعریف ساده، به هر گونه فعالیت بازاریابی گفته می شود که ارزش های پیشنهادی کسب و کار را بر اساس نیاز ها و علایق شخصی مخاطبان، به آن‌ها ارائه می کند.

این می‌تواند شامل ایمیل مستقیمی باشد که از نام مخاطب در آن استفاده شده. و یا ارائه کوپن برای کالاهایی که مخاطب مرتباً آنها را خریداری می‌کند.

3- پست مستقیم

پست مستقیم زمانی است که شرکت‌ها تبلیغات را برای یک آدرس خاص ارسال می کنند. این کار به مشاغل اجازه می دهد تا یک منطقه خاص را هدف قرار دهند. یک مثال خوب از پست مستقیم، تبلیغات هفتگی فروشگاه مواد غذایی است که به درب خانه‌ها در آن محله ارسال می‌شود.

4- اشتراکی‌

استراتژی مارکتینگ اشتراکی مستلزم همکاری دو شرکت برای ایجاد یک پیام منسجم است. مهم‌‌ترین نکته در مارکتینگ اشتراکی این است که هر دو شرکت باید از این کمپین یک هدف مشترک را دنبال کنند. همچنین نزدیک بودن مخاطبان هدف این دو شرکت به یکدیگر نیز بسیار مهم است. یک مثال رایج در این مورد، شرکتی است که از چیزی در شرکت دیگری حمایت مالی می کند. یا ایونت‌هایی که به صورت مشترک بین برندها برگزار می‌‌شود، مثال ساده‌ای از مارکتینگ اشتراکی است.

5- تلفنی

همه‌ی ما تجربه تماس بازاریابان با تلفن همراه و یا تلفن ثابت منزل خود را داریم.

مارکتینگ تلفنی زمانی است که یک شرکت از طریق تماس تلفنی با افراد ارتباط برقرار می کند. ممکن است هنوز برخی از شرکت‌ها از این تکنیک استفاده کنند. اما با توجه به اینکه مخاطبان از این تماس‌ها احساس خوبی ندارند، این استراتژی دیگر مانند قبل موفق نخواهد بود.

6- روابط عمومی (PR)

مارکتینگ روابط عمومی یک استراتژی است که در آن با یک منبع خبری همکاری می کنید تا سر و صدای بیشتری در اطراف کسب و کار خود ایجاد کنید. مارکتینگ روابط عمومی معمولاً زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که یک شرکت محصول جدیدی را عرضه می کند، تغییر عمده ای در رهبری دارد یا اعلام می کند که قصد توسعه دارد.

مارکتینگ روابط عمومی ممکن است مستقیماً یک محصول را تبلیغ نکند، اما راه خوبی برای افزایش آگاهی از برند برای تجارت شما است. این امر به ویژه در مارکتینگ B2B رایج است، چرا که برخی از خریداران تجاری بر اساس درک خود از موقعیت شرکت شما در چشم انداز رقابتی تصمیم می گیرند.

 

7- دهان‌به‌دهان

مارکتینگ دهان به دهان یک استراتژی است که بر تجربیات مشتریان از برندهای خاص و توصیه هایی که با دوستان و خانواده خود به اشتراک می گذارند متکی است. این نوعی تبلیغات رایگان است که توسط برداشت ها، احساسات و افکار خریداران ایجاد می شود.

یک راه متداول برای تشویق مشتریان به معرفی دوستانشان، ارائه نوعی انگیزه، مانند تخفیف یا جایزه برای معرفی کسب و کار شما است. این مورد معمولاً در مشاغل کوچک که بیشتر مبتنی بر مشتری هستند، مانند سالن های آرایشی یا سالن های ورزشی دیده می شود. این مورد همچنین در مورد خدمات مبتنی بر اشتراک مانند خدمات تحویل غذا نیز بیشتر اتفاق می افتد. اگر دوستی را معرفی کنید، هم شما و هم یکی از دوستان ممکن است از نوعی تخفیف برخوردار شوید.

8- پنهان

این استراتژی پنهان، عمل مارکتینگ یک کالا یا خدمت برای افراد مشخص است بدون اینکه آن‌ها به طور مستقیم متوجه آن بشوند. یک مثال خوب در این مورد، قرار دادن محصول در یک فیلم یا برنامه تلویزیونی است. ممکن است متوجه شوید که شخصیت‌های خاصی در نمایش فقط از نوع مشخصی از کامپیوتر استفاده می‌کنند. یا فقط با نوع خاصی از ماشین رانندگی می‌کنند. این اتفاق به این دلیل است که شرکت‌هایی از پیش اسپانسرینگ برنامه را در ازای تبلیغ کالای خود برعهده گرفته‌اند.

در این نوع تبلیغات، نام برند برده نمی‌شود. اما سعی بر این است که با استفاده از روش‌های خلاقانه و یا به اصلاح زیر پوستی، محصول به مخاطبان شناسانده شود.

9- برند

این سبک از مارکتینگ نوعی برنامه‌ی بلند مدت است که در آن هدف، شناخته‌شدن و ایجاد شهرت است. مارکتینگ برند جنبه‌های مختلفی را در بر می گیرد. از بخش بصری برندسازی گرفته تا لحن، صدا، شعار و.. برند. آگاهی از برند در میان جامعه هدف، فاکتور قابل قبولی برای اندازه گیری اثربخشی استراتژی‌های مارکتینگ اجرا شده، برای برندهاست. این معیار، میزان آشنایی مشتریان‌بالقوه با برند را اندازه گیری می‌کند.

10- حمایتی

مارکتینگ حمایتی یک استراتژی است که در آن شرکت تصمیم می‌گیرد از یک هدف خاص به عنوان راهی برای تقویت ارزش‌های اصلی برند خود حمایت کند. در این نوع مارکتینگ، شرکت در راستای حمایت از یک هدف اجتماعی در کنار افزایش سود خود تلاش می‌کند.

نمونه بارز آن پاتاگونیا کمپانی پوشاک است. آنها 1% از فروش را به بازسازی و حفظ محیط زیست و زمین اختصاص می‌دهند.

 

 

در این بلاگ با چندین نوع از استراتژی‌های مارکتینگ آشنا شدیم. اگر نمی‌دانید کدام استراتژی مناسب کسب و کار شماست و چگونه باید مارکتینگ کار خود را انجام دهید، گروه بارکد در انجام خدمات مارکتینگ همراه شما خواهد بود.

برندینگ چیست

استراتژی برندینگ چیست؟

برند را می توان به عنوان مجموعه ای از ویژگی های ملموس و ناملموس تعریف کرد. ویژگی های یک برند برای ایجاد آگاهی و هویت و ایجاد شهرت محصول، خدمات، شخص، مکان یا سازمان طراحی شده اند. استراتژی برندینگ و یا استراتژی توسعه برند یک برنامه بلند مدت جهت دستیابی به مجموعه‌ای از اهداف بلند مدت است که  مجموعه گسترده ای از فعالیت ها از نوآوری محصول تا ارتباطات بازاریابی را شامل شده. و در نهایت منجر به شناسایی و ترجیح برند شما توسط مصرف کنندگان می شود. یک استراتژی برندینگ موفق شامل ماموریت برند، وعده های برند به مشتریان و نحوه ارتباط برند با آن ها می شود. که در ادامه آنها را به طور مختصر شرح خواهیم داد.

هدف استراتژی برندینگ چیست؟

هدف استراتژی برندینگ خلق برندهایی است که از رقبا متمایز شده. در نتیجه تعداد جایگزین ها را در بازار کاهش می‌دهند. زمانی که ارزش ویژه برند از طریق تمایز برند حاصل می‌شود، کشش قیمتی تقاضا پایین آمده و به در اصول برندینگ فرصتی برای افزایش قیمت پیدا می‌شود. به این ترتیب آن‌ها قادر خواهند بود قیمت را افزایش داده و سودآوری را بهبود بخشند.

اما اجزاء سازنده‌ی استراتژی برندینگ چه مواردی را شامل می‌شود؟

استراتژی‌های برندینگ درواقع بر اساس چارچوب‌های وابسته به یکدیگر از موقعیت‌یابی رقابتی برند ، توسعه زنجیره ارزش و مدیریت ارزش برند ساخته شده‌ است.

جایگاه‌یابی در برندینگ

پیدا کردن موقعیت رقابتی برند مستلزم شناخت کامل از بازارهای متمایز و جایگاه خاصی است. که توسط مصرف کنندگان تعیین می‌شود. شما در روند برندینگ خود چه جایگاهی را در ذهن مخاطب خود در نظر گرفته‌اید؟

موقعیت‌یابی مؤثر برند به استراتژیست‌ها کمک می‌کند تا مشخص کنند که برند یادآور و نماد چیست، نقاط فروش منحصربه‌فرد آن، نحوه همپوشانی آن با برندهای رقیب و ارزشی مخاطب که به واسطه‌ی استفاده از برند به دست می‌آورد دقیقا چه چیزهایی هستند.

موقعیت رقابتی از طریق شناخت صحیح اصول برندینگ به دست می آید. برندینگ می تواند با متمایز کردن ویژگی‌های محصول یا خدمات همچون کیفیت، قیمت، در دسترس بودن و… توسعه یابد. در ادامه با پرداختن به هر مرحله در زنجیره ارزش از تولید تا نقطه فروش، می توان موقعیت رقابتی برند را توسعه داد.

 

توسعه زنجیره ارزش

زنجیره ارزش درواقع مجموعه فعالیت‌هایی است که یک برند متعهد به انجام آن‌ها می‌شود تا به محصول و یا خدمات خود ارزشی ویژه اضافه کند. توسعه ارزش اساساً مبتنی بر نوآوری محصول و توسعه بازار در راستای برندینگ است. نوآوری محصول شامل ابتکارات استراتژیک در طراحی محصول و توانایی معرفی انواع متنوعی از محصول و توسعه لاین‌های جدید است.

توسعه بازار نیز حول استراتژی قیمت گذاری، استراتژی توزیع و ارتباطات بازاریابی می چرخد. این ارتباطات در برندینگ برای ایجاد ذهنیت مصرف کننده طراحی شده است. که در آن آگاهی از برند، تداعی ها و نگرش ها شکل می گیرد. لوگو ها، تبلیغات و بسته بندی محصول نیز بخش بصری توسعه برند را تشکیل می دهند.

در برندینگ، تمامی کسب و کارها تلاش می‌کنند به نوعی محصول خود را بهبود بخشیده و ارزشمند کنند. به طور مثال در صنعت خوراکی همواره توجه ویژه ای به تازگی محصول، سلامت، نگهدارنده‌ها و… می‌شود. برای درک بهتر، از رقبای اصلی در صنعت تولید مواد غذایی می توان به نستله، پپسی، یونیلور و کرافت اشاره کرد.

علاوه بر موارد فوق، آنها در اصول برندینگ خود سعی دارند کسب و کار خود را میان دیگر برندهای موجود در دسته بندی مشخص خود و  در فضای گسترده‌تر بازار متمایز کنند.

برای مثال نستله به عنوان یک تامین کننده دارای 17 شاخه برند و 23 برند جداگانه در دسته غلات است. که البته از طریق محتوای محصول، بسته بندی و توسعه خط محصول برندینگ هر یک را متمایز از دیگری ایجاد کرده است. استراتژی‌های قیمت‌گذاری در ادامه به تمایز این برندها و ایجاد دسته‌های متفاوت منجر می‌شود. با وجود اینکه تمامی آن‌ها در یک گروه یکسان برای مثال غلات قرار دارند.

تلاش های هماهنگ توسعه محصول و توسعه بازار، موقعیت رقابتی را در برندینگ تضمین می کند.  در نتیجه درآمدهای بالاتر و افزایش ارزش سهامداران را به همراه دارد.

ارزش ویژه برند

در برندینگ، ارزش ویژه مجموعه ای از دارایی‌ها و نقصان های مرتبط با یک برند است، مانند تصویر مثبت کوکا کولا به عنوان یک نوشیدنی خوش طعم، یا تصویر منفی آن از نظر مدافعان سلامت و مخالفان مصرف شکر مصنوعی! امروزه مدیریت ارزش ویژه برند در حال تبدیل شدن به یک پوزیشن مهم در بخش استراتژی برندینگ شرکت‌ها است. در این راستا مدیران برندینگ وظیفه دارند بر جنبه های مثبت برند سرمایه گذاری کرده و جوانب منفی را از طریق موارد زیر تامین کنند:

  1. ارتباط و تمایز

ارزش ویژه برند با مرتبط کردن وایجاد شباهت میان برند و سایر برندهای موفق یا با متمایز ساختن آن برای جذب مشتریان جدید ساخته می‌شود. برای مثال هتل‌های زنجیره‌ای بزرگ از این استراتژی برندینگ جهت تبدیل مشتریان خود به مشتریان وفادار استفاده می‌کنند.

ایجاد تمایز بین محصولات و یا خدمات برند و رقیبان به واسطه‌ی اعمال ارزش ویژه برند از طریق محتوای بصری و ارتباطات بازاریابی به شرکت ها اجازه می دهد آنچه ارائه می‌دهند را با خیال راحت‌تری در شلوغی و تنوع بازار قرار دهند.

  1. حفاظت از برند

زمان و تلاش زیادی صرف حفاظت از حق چاپ و علائم تجاری در بحث برندینگ می‌شود. این وظیفه در برندهای یزرگ بسیار دشوار است. برای مثال میتوان به کمپانی گوگل اشاره کرد. که به تنهایی دارای 293 برند زیر چتر شرکتی خود است.

اندازه گیری ارزش ویژه برند ترکیبی از ارزش مالی و تمایل مثبت مصرف کننده و مخاطبان هدف برند است. برخی برندها از نظر درآمد و سودآوری و به طور کلی به لحاظ مالی ارزشمند هستند. در حالی که برخی دیگر از این برند ها از مصرف کنندگان خود قدرت می‌گیرند.

برندینگ برای آینده

در آخر باید بدانیم تعریف برندینگ فراتر از آن چیزی است که بتوان آن‌را تنها با محصول یا خدمات منتقل کرد. برندینگ امروزه با خلق تجربه از طریق هویت گره خورده است. هویتی که باعث می‌شود مصرف‌کنندگان از میان بی‌نهایت گزینه یک برند مشخص را انتخاب کنند.

و این خلق تجربه مستلزم نفوذ هویت برند از طریق تمامی عملکردهای برند است که مخاطب را به طورخاص مورد توجه قرار می‌دهد. ارائه تجربه در برندینگ بسیار فراتر از درک مخاطب تنها از نام برند است و به طور مستقیم با معیارهای قابل اندازه گیری رضایتمندی در سراسر زنجیره ارزش و حفظ مخاطب هدف برندینگ مرتبط است.

 

منابع

https://www.bynder.com/en/glossary/branding-strategy/

https://www.coursera.org/articles/brand-strategy